جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1276
از خودبینی و غرور تا خرد: مقدمه ای بر ترجمه تفسیر مقدس بوناونتورا در مورد جامعه [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Anne-Clotilde Bossennec-Meaudre
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : تفسیر سنت بوناونتور در مورد جامعه خود را به عنوان یک اثر مهم برای درک تأمل در قرن سیزدهم در مورد ارتباط بین فلسفه و الهیات نشان می دهد. در واقع، وقتی تفسیر شکلی به نام لکتیو دریافت می‌کند، و با روش خود به بحث و تعلیم مرتبط می‌شود - همه ویژگی‌های دوره اسکولاستیک -، از یک سو سهم فلسفه در تفسیر را آشکار می‌سازد. اهمیت تعداد 89 سؤال در تفسیر و توسل به فلسفه ارسطویی و فلسفه افلاطونی به قدیس بوناونتور در وهله اول امکان توصیف و درک جهان و به ویژه تغییرپذیری آن را می دهد. اما در مورد تغییرپذیری چیزها در ذهن انسان نیز هست. در مورد اخلاق، فلسفه ابزارهایی برای مطالعه فضیلت می دهد. سرانجام، فلسفه افلاطونی تمایز بین جهان معقول و جهان معقول را پیدا می کند. از سوی دیگر، سهم تفسیر را در فلسفه آشکار می کند. در تاریخ کنجکاوی به مثابه مزاحمت چشم هاست که باعث می شود مفاهیم اساسی Uti و Frui دخالت کنند. در تاریخ انسان شناسی که به عنوان پیوند بدن فانی به روح جاودانه جایگاه بسیار ویژه ای به انسان می دهد. در تاریخ مفهوم نظم، خواه مرتبه حکمت، بر اساس عدد، یا مرتبه نیکی، بر وزن
ماهیت استدلال های ماورایی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Claire Judith Osborne
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پایان نامه بررسی امکان پذیری استدلال های متعالی با در نظر گرفتن پیش فرض های موجود در استفاده از این استدلال ها است. در فصل اول، بررسی کنید که یک «برهان استعلایی» شامل چه چیزی است. مشکلات معینی با مشخصات موجود چنین استدلال‌هایی شناسایی و مورد بحث قرار می‌گیرد تا توصیفی از این نوع استدلال ارائه شود. من نقش یک هدف ضد شکاکانه را در برداشت یک برهان متعالی می دانم و استدلال می کنم که این هدف عنصری از آن تصور نیست. شخصیت پردازی ارائه شده دو نوع مسئله ایجاد می کند. اولاً، متذکر می‌شویم که توصیف ارائه شده با توجه به نوع ضرورتی که در یک استدلال متعالی وجود دارد مبهم است. ثانیاً، پیش‌فرض‌های نظری خاصی که ممکن است بر اساس نوع استدلال مشخص شده لازم باشد، در مورد ماهیت یک اولویت و ماهیت ظرفیت‌های شناختی و مفهومی ما بیان می‌شوند. استدلال می‌شود که برای ارائه محتوا به این مفهوم از ضرورت و بررسی اینکه آیا پیش‌فرض‌های نظری مفروض در واقع ساخته شده‌اند یا خیر، استدلال‌های استعلایی خاص نیاز به بررسی دارد. برای این منظور، در فصل های دوم و سوم، به ترتیب، دو بحث استعلایی پارادایمیک، رد ایده آلیسم کانت و استدلال دیویدسون برای ماهیت واقعی باور را تفسیر و تحلیل می کنم، در فصل چهارم، نتایج این تحلیل ها گردآوری شده است. توصیفی از نوع ضرورت دخیل در یک برهان استعلایی صورت‌بندی و ارزیابی می‌شود، و مفهوم اولویتی که توسط چنین استدلال‌هایی پیش‌فرض شده است، بیان و ارزیابی می‌شود. همچنین استدلال می‌شود که استدلال‌های استعلایی به‌عنوان یک طبقه، غیرقابل تردید داشتن یا اعمال ظرفیت‌های شناختی و مفهومی ما را پیش‌فرض نمی‌گیرد، و در نتیجه، چنین استدلال‌هایی با انواع برداشت‌های ذهنی سازگار است. من نتیجه می‌گیرم که استدلال‌های استعلایی، حداقل با توجه به موضوعاتی که در اینجا مورد بررسی قرار می‌گیرند، ابزاری قابل قبول برای استدلال هستند.
در مورد امکان اخلاق یا نیچه به عنوان مربی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Tom Peter Stephen Angier
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : بخش اول: ارزش‌های محوری نیچه مقدمه: آثار نیچه از نظر ایدئولوژیک متنوع است و بنابراین ناسازگاری‌ها و حتی (شاید) تناقض‌ها را به دنبال دارد. به همین دلیل، پایان نامه بر یک رشته از اندیشه او متمرکز خواهد شد - تصور او از فردیت. این موضوع از نظر فلسفی چالش‌برانگیزترین حوزه مورد علاقه او است و تضاد آموزنده‌ای با فلسفه اخلاق کانت ایجاد می‌کند. بخش دوم: نیچه در مقابل کانت فصل دوم: عود ابدی [ERJ در مقابل امری مقوله ای [Cl] - برداشت نیچه از فردیت در تقابل با تحلیل کانت از عاملیت اخلاقی برجسته می شود. چگونه هر دو ER و Cl نقش های مشابهی را در نوشته های اخلاقی مربوطه خود انجام می دهند. چگونه هر دو از نظر فلسفی مشکل دارند. با این وجود چگونه Cl از نظر عقلانی برتری خود را از یک جنبه مهم نشان می دهد. فصل سوم: خودمختاری - استدلال کانت برای استقلال اخلاقی دایره ای به نظر می رسد. تصور نیچه از خودمختاری فردی تمایل به عدم انسجام دارد. فصل چهارم: در باب تعلیم و تربیت - ایده کانت از تربیت اخلاقی مدعی شد که در برابر همان ایراداتی که در ترسیم انگیزه اخلاقی او مطرح می شود، آسیب پذیر است. تحلیل نیچه از «آموزش واقعی» مدعی بود که امکان آموزش را تضعیف می کند. بخش سوم: یک مفهوم منسجم. فصل پنجم: فرد ناب- خلاصه ای از برداشت نیچه از فردیت، و پیامدهایی که برای دیدگاه های او در مورد آگاهی، ارتباطات و زبان دارد. دوگانگی او بین ارزش‌های «اصلی» و «اقتباس‌شده» مطرح می‌کند که ادعا می‌شود بنیاد مردانه هستند، و مفهوم او را نامنسجم نشان می‌دهد پایان: فراتر از نیچه - اگر مفهوم نیچه از فردیت نامنسجم باشد، پس نمی‌توان آن را به طور منسجم پذیرفت. بنابراین تأثیر آن را فقط در تصرفات نادرست و انحرافات می توان دید (تصرف صحیح را نمی پذیرد)
الهیات فارابی و تأثیر آن بر بینش سیاسی او از تلاش برای آشتی افلاطون و ارسطو [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Assia Ouail
نوع منبع :
رساله تحصیلی
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : پایان نامه من به بررسی اندیشه استاد فلسفه مسلمان فارابی در مقایسه با دو فیلسوف یونانی افلاطون و ارسطو اختصاص دارد. در مطالعه خود سعی می کنم اندیشه کلامی فارابی را که بسیار متأثر از افلاطون و ارسطو بوده است، تحلیل کنم. در تحليل خود توانستم تاثير تلاش او را براي آشتي بين دو فيلسوف يوناني بررسي كنم و در عين حال سعي كردم جنبه مذهبي انديشه او را كه بسيار متأثر از شيعه بود حفظ كنم. از این رو، در فصل آخر سعی کردم تأثیر الهیات او را بر بینش سیاسی او در آرمان گرایی شهر با فضیلت بررسی کنم.
مک داول و چالش نسبی گرایی اخلاقی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
David William Heath
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در این پایان نامه، من بررسی می کنم که آیا فلسفه اخلاقی جان مک داول شکلی از نسبی گرایی را به وجود می آورد یا خیر. به عقیده سیمون بلکبرن، نسبی گرایی اخلاقی از قیاس فرااخلاقی که مک داول بین ویژگی های اخلاقی و کیفیت های ثانویه ترسیم می کند، ایجاد می شود. در فصل 1، توضیحی درباره چگونگی و چرایی این تشبیه توسط مک داول ارائه می‌دهم. در فصل 2، من اتهام بلکبرن را مطرح می‌کنم که این قیاس شکلی از نسبی‌گرایی را به وجود می‌آورد، نشان می‌دهم که چرا چنین نسبی‌گرایی نگران‌کننده است، و سپس به بلک‌برن پاسخ می‌دهم، هم با نقدهای برگرفته از ادبیات فلسفی و هم با نقدهای خودم. نتیجه این فصل این است که برخلاف بلکبرن، قیاس کیفیت ثانویه مک داول نوعی نسبی گرایی را ایجاد نمی کند. در فصل 3، من شرح خود را از فلسفه اخلاق مک داول گسترش می‌دهم و نشان می‌دهم که چگونه او از طریق موقعیت خود به عنوان یک شناخت‌گرای اخلاقی، این دیدگاه فرااخلاقی را که ویژگی‌های اخلاقی شبیه کیفیت‌های ثانویه و نظریه فضیلت درجه اول هستند، گرد هم می‌آورد. سپس استدلال می‌کنم که به دلیل شکل خاصی که نظریه فضیلت مک داول به خود می‌گیرد، فلسفه اخلاقی او به هر حال نوعی نسبی‌گرایی را ایجاد می‌کند - یعنی. که دانش اخلاقی و عمل اخلاقی هر دو نسبت به مجموعه خاصی از فضایل رایج در فرهنگ یا جامعه در هر زمان معین هستند. در باقی مانده فصل 3، من از طرف مک داول چندین پاسخ متقابل به اتهام نسبی گرایی خود می سازم، اما به نظرم همه آنها مشکل ساز هستند. به ویژه، به این فکر می‌کنم که آیا مک‌داول می‌تواند از اتهام من با تلاش برای استوار کردن فضایل، در حقیقت، در حقایق فرااخلاقی در مورد طبیعت انسان اجتناب کند. علی‌رغم این واقعیت که مک داول چنین تلاشی را تأیید نمی‌کند، به این نتیجه می‌رسم که به هر حال ناقص است، به این دلیل که روشن نیست که حقایق ظاهراً فرااخلاقی خود از فضایل مطلع نیستند.
رئالیسم و ضد رئالیسم در فلسفه متأخر ویتگنشتاین [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Maria Asuncion Tejedor-Palau
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پایان‌نامه ارائه گزارش روشنی از دیدگاه‌های بعدی ویتگنشتاین در مورد احساسات، ضرورت و اخلاق و تعیین جایگاه آنها در رابطه با بحث رئالیسم/ضد واقع‌گرایی است. بررسی برخورد ویتگنشتاین با این سه حوزه گفتمان، دیدگاه ارزشمندی را در اختیار ما قرار می‌دهد که از آن طریق می‌توانیم جایگاه فلسفه متأخر او را در مجموع در بحث بین رئالیست‌ها و ضدواقع‌گرایان بررسی کنیم. در مقدمه، من دو نوع اصلی تفسیری را که در حال حاضر از جایگاه ویتگنشتاین در بحث ارائه شده است، شرح می‌دهم: تفسیر رئالیستی درونی و تفسیر شبه واقع‌گرا. من همچنین به اختصار دیدگاه بوقوسیان را در نظر می‌گیرم که غیرواقع‌گرایی درباره معنا مستلزم غیرواقع‌گرایی جهانی درباره حقیقت است و توضیح می‌دهم که چرا باید آن را رد کرد. در فصل 1، من با توصیف مفاهیم سنتی رئالیسم و ​​ضد واقع گرایی در مورد احساسات شروع می کنم. سپس اندیشه‌های ویتگنشتاین را درباره خود انتساب و دیگر نسبت‌دادن احساسات بررسی و روشن می‌کنم و به این نتیجه موقت می‌رسم که با توجه به درک سنتی بحث، موضع ویتگنشتاین در مورد احساسات ضد واقع‌گرایی را نشان می‌دهد. در فصل دوم، به تشریح مختصری از مفاهیم سنتی رئالیسم و ​​ضد رئالیسم در مورد ضرورت (افلاطونی و قراردادگرایی) می پردازم. سپس تفسیر قراردادگرایانه از افکار ویتگنشتاین در مورد ضرورت و درک جایگزین رایت از آنها را بررسی می کنم و زمینه را برای رد هر دوی آنها فراهم می کنم. در نهایت، من تفسیر خود را از «راه میانه» ویتگنشتاین بین افلاطونیسم و ​​قراردادگرایی ارائه کردم. در فصل سوم، هدف من تبیین دیدگاه‌های بعدی ویتگنشتاین در مورد اخلاق است. برای انجام این کار، من دو رویکرد متفاوت را برای این موضوع در نظر می‌گیرم. اولی بر اظهارات بعدی ویتگنشتاین در مورد معنا متمرکز است و به این نتیجه می رسد که می توان از آنها دیدگاهی واقع گرایانه از اخلاق استخراج کرد. دومی با بررسی مفهوم قبلی ویتگنشتاین (یعنی تراکتاریایی) از اخلاق استعلایی آغاز می‌شود و ادعا می‌کند که اخلاق بعدی او به همان اندازه متعالی باقی می‌ماند. در پایان فصل، من این دو رویکرد را با هم می‌آورم و آنچه را که معتقدم دقیق‌ترین برداشت از مفهوم اخلاقی بعدی ویتگنشتاین است، مطرح می‌کنم. فصل 4 چارچوب رایت را برای ارزیابی واقع گرایی یک گفتمان معرفی می کند. رایت چهار نوع بحث مختلف را بین واقع‌گرایان و ضدواقع‌گرایان جدا می‌کند (مناظره در مورد همگرایی، بحث در مورد واقعیت، بحث دامتی در مورد حقیقت آشکارا نامحدود، و بحث در مورد عدم تقارن توضیحی بین حقیقت و ابراثبات‌پذیری - یعنی تقابل Euthyphro). سپس چهار معیار رایت را برای ارزیابی جایگاه یک گفتمان در هر یک از این بحث ها ترسیم می کنم. در نهایت، در فصل 5، من این چارچوب را برای دیدگاه های بعدی ویتگنشتاین در مورد احساسات، ضرورت و اخلاق اعمال می کنم. نتیجه می‌گیرم که بازی زبانی احساسات، واقع‌گرایی درونی در مورد واقعیت‌ها، واقع‌گرایی به معنای فرمان شناختی، ضد رئالیسم دامتی، و نه واقع‌گرایی و نه ضد رئالیسم به معنای اوتیفرو را نشان می‌دهد. از سوی دیگر، گفتمان در باب ضرورت، واقع‌گرایی را به تمام معناها نشان می‌دهد، جز در مورد دومتی. موضوع اخلاق در مورد حقایق ضد واقع گرایی را نشان می دهد و به این معنا که فرمان شناختی را به نمایش نمی گذارد، بلکه دو بحث دیگر را دور می زند.
توصیفات انگیزشی مارکسیستی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Jesse Sean Summers
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : دلیل خوبی وجود دارد که فکر کنیم نوشته‌های مارکس حاوی یک نظریه اخلاقی هنجاری صریح نیست. با این وجود، خواننده معمولی مارکس را باید ببخشید که فکر می کند ارائه او از سرمایه داری قطعاً بی طرف نیست و معتقد است که فراخوان های او برای انقلاب باید دقیقاً بر اساس چنین نظریه هنجاری باشد. من پیشنهاد می‌کنم که این برداشت نادرست از مارکس توضیحی دارد که نشان می‌دهد هیچ نظریه هنجاری زیربنای نوشته‌های مارکس وجود ندارد، اما استدلال می‌کند که موضعی ارزیابی‌کننده وجود دارد که او از آن می‌نویسد. این موقعیت ارزشی حاوی ارزش‌هایی است، عمدتاً به شکل آنچه من «اصطلاحات ارزشیابی غلیظ» می‌نامم، اما نه هنجارها. این موضع ارزیابی است که به راحتی با یک نظریه هنجاری اشتباه گرفته می شود و بدین ترتیب خوانش نادرست را توضیح می دهد. علاوه بر این، این موضع ارزشی بیش از آنکه تجویزی باشد، توصیفی است، بنابراین مارکس در این که موضع او توصیفی است موجه است. در حالی که توصیف ها ممکن است به وضوح حاوی هنجارها نباشند - ظاهراً چنین مواردی قانون هیوم را در برابر استنتاج یک "باید" از "است" نقض می کند - آنها باید مقادیر مجاز باشند. در واقع، اگر توصیفات ممکن است شامل مقادیر نباشند، حتی قادر به توصیف واقعیات نیز نخواهند بود. بنابراین، مارکس ممکن است موضع ارزیابی خود را حفظ کند بدون اینکه مجبور شود کار خود را به عنوان یک کار تجویزی دوباره توصیف کند. در نهایت، پیوند نزدیکی بین ارزش‌ها و انگیزه وجود دارد، و این توضیح می‌دهد که چرا مارکس در فراخوان انقلابی‌اش موجه است. او ممکن است به وضوح نتواند از این موضع حمایت کند که باید انقلاب کرد، اما می‌تواند از موضع ارزیابی خود دلیل قوی انگیزه‌ای برای انقلاب ارائه دهد، بدون اینکه از قلمرو توصیفی واقعی خارج شود.
تضاد ارگانیک، یا اینکه چگونه دید می تواند با مکانیسم کور در طبیعت منطبق شود: مطالعه تطبیقی فلسفه طبیعت کانت و فلسفه طبیعت شلینگ [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Bárbara Núñez de Cáceres González
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مطالعه تطبیقی ​​بین رویکردهای کانت و شلینگ در مورد تضاد مکانیسم و ​​غایت‌شناسی در طبیعت است. من نشان می‌دهم که چگونه این تقابل در فلسفه طبیعت شلینگ دوباره صورت‌بندی می‌شود، و چگونه او در نهایت آن را به عنوان تقابل نگرش‌های معرفتی نسبت به طبیعت حل می‌کند. نتیجه‌گیری من این است که نتیجه شلینگ مشابه نتیجه کانت است، اما برعکس. به عقیده کانت، این تضاد نتیجه تضاد بین ظرفیت ها در تمایل آنها به طرح اصول خود است که خود متقابلاً منحصر به فرد هستند. چشم انداز تعارض به این صورت است: از یک سو، قضاوت بازتابی اصل خود را قرار می دهد، که بیان می کند که برخی از محصولات طبیعی، یعنی موجودات زنده، را نمی توان از نظر قوانین مکانیکی ممکن ارزیابی کرد. از سوی دیگر، درک تأیید می‌کند که اگر از طریق قوانین طبیعی قابل توضیح نباشد، موجودات زنده نوع دیگری از علیت را به دنبال دارند. بنابراین، دو اصل، آنتی تز و تز، دو نوع علیت متفاوت را فرض می کنند. اولی یک علیت است که به نظر می رسد توسط اهداف اداره می شود، دومی به نظر می رسد مکانیکی است، اما اگر فرض کنیم که برخی از محصولات طبیعی تنها در صورتی امکان پذیر هستند که به عنوان اهداف تصور شوند، با سناریوی متناقض تلاش برای تطبیق یک علیت غیر علت مواجه خواهیم شد. آزادی) در جهانی تعیین شده توسط روابط مکانیکی، که فی نفسه هر گونه امکان آزادی را رد می کند. راه حل کانت برای تضاد این است که اصول را به جایگاه مناسب خود به عنوان کارکردهای تنظیمی عقل محدود کند، بنابراین اصل هدفمندی هیچ ادعایی بر حقیقت عینی ندارد. از سوی دیگر، راه‌حل شلینگ صرفاً صوری نیست، بلکه هستی‌شناختی است. شلینگ در آثار خود در مورد فلسفه طبیعی، رویکردی مونیستیک به واقعیت به عنوان یک کل واحد ایجاد کرد که از جنبه های متضاد تشکیل شده بود که تنها از طریق اصل اصلی فلسفه و طبیعت با هم سازگار می شوند. چنین چارچوبی نقش تبیینی و وضعیت هستی‌شناختی مکانیسم و ​​غایت‌شناسی را در طبیعت معکوس می‌کند: این دومی بیانگر یک اصل سازنده و اصیل طبیعت در کل است. اولی، به عنوان یک استراتژی توضیحی مربوط به تحقیقات تجربی تنزل یافت. در این پایان نامه نشان می‌دهم که وقتی شلینگ مکانیسم را به رویکردی مشتق، جزئی و صرفاً کارکردی تنزل داد، دیگر نمی‌تواند با غایت‌شناسی مخالفت کند و بنابراین تضاد از بین می‌رود. علاوه بر این، من همچنین توضیح می‌دهم که در چارچوب شلینگ، ناهماهنگی شناختی بین ظرفیت‌های عقل همچنان وجود دارد. دقیقاً تفاوت معرفتی کارکرد و دامنه بین فهم گفتمانی و شهود فکری است که به ما از طریق دو دیدگاه متضاد به طبیعت دسترسی پیدا می‌کند: شهود فکری، شهود فلسفی مناسب، به ما امکان دسترسی به بهره‌وری کلیت را می‌دهد. بازتاب، بازتاب تجربی، که فرعی است، مجموعه‌ای از حقایق و محصولات مجزا را به ما می‌دهد. به عقیده شلینگ، فیلسوف با تغییر نگرش، از تأمل به شهود، قادر است با نشان دادن اینکه، قبل از کلیت ارگانیک طبیعت، مکانیسم یکی از اصول سازنده آن نیست، بر مخالفت اولیه غلبه کند.
نظریه های علیت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Zachary Massim Rahman
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : من ادعا می کنم که علیت یکی از ویژگی های اساسی جهان است که هیچ نظریه فلسفی اساسی در مورد آن نمی توان ارائه داد. من به طور انتقادی نظریه های تقلیل پیشرو معاصر را بررسی می کنم که سعی در تحلیل یا توضیح علیت بر حسب چیز دیگری دارند. در هر مورد، من استدلال می‌کنم که این نظریه از جهاتی اساسی ناکافی است. علاوه بر این، من پیشنهاد می‌کنم که چنین نظریه‌هایی از یک دیدگاه محدودکننده بی‌دلیل شروع شوند، و زمانی که حوزه‌ی کاری خود را برای در نظر گرفتن دامنه و ناهمگونی پیوندهای علّی که می‌خواهیم در جهان بشناسیم، گسترش دهیم، به نظر می‌رسد که علیت آن چیزی نیست که که باید منتظر یک نظریه روشنگر بود. این پایان نامه در چهار بخش اصلی به شرح زیر تنظیم شده است: (1) نظریه های قطعی علیت: من با برخی از نظریه های کلاسیک علیت شروع می کنم که اشکال و نارسایی های آنها دستور کار تفکر در مورد موضوع را تعیین می کند. من مشکل حق تقدم و منبع آن را معرفی می کنم. و سؤالات مشکوکی را در مورد برخی از اصول سنتی مطرح می کند، از جمله (1) این ادعا که علیت همیشه باید توسط قوانین پشتیبانی شود، و (2) این ایده که علیت حداقل به نوعی قابل درک نیست. (II) رابطه علیت: در اینجا به موضوعی می پردازم که توسط (I) مطرح شده است: چه نوع چیزهایی می توانند علت و معلول باشند؟ من استدلال می‌کنم که تمام نظریه‌های علیت موجود، پاسخ محدودکننده‌ای به این سؤال می‌دهند، که توجیه آن سخت است. من یک رویکرد مدارا را پیشنهاد می کنم. هیچ دلیل واضحی وجود ندارد که چرا نباید انواع مختلفی از علل یا عوارض وجود داشته باشد. (III) نظریه های احتمالی علیت: بیشتر نظریه های اخیر جبرگرایی را رد می کنند و تحلیلی را بر اساس روابط احتمالی پیشنهاد می کنند. من نشان می دهم که هیچ یک از این حساب ها کار نمی کند. (IV) علیت و فرآیندها: یک پیشنهاد کاملاً متفاوت در نظر گرفته می‌شود: این علیت ممکن است با یک رابطه فیزیکی قابل کشف تجربی شناسایی شود که علل و معلول‌ها را به هم متصل می‌کند. با توسل به ایده‌هایی که قبلاً مطرح شده‌اند، نشان می‌دهم که این قابل اجرا نیست. وعده اولیه آن در این واقعیت نهفته است که نسبت به نظریات در نظر گرفته شده در (I-III) کمتر تقلیل‌پذیر است - و تا این حد به حقیقت نزدیک‌تر است.
مطالبه گری اخلاق [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Keith John Horton
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در فصل اول، من مسئله اقتضای اخلاق را معرفی می کنم. مشکل این است که به نظر می رسد ما زمینه های خوبی برای اتخاذ شکلی از اخلاق داریم که به طور قابل توجهی از اخلاق معمولی و عقل سلیم ما خواستارتر است. من استدلال می‌کنم که چنین دلایلی نیازی به هیچ نظریه اخلاقی معارض خاصی ندارد، بلکه می‌تواند از آگاهی اخلاقی معمولی و ماقبل فلسفی ما استخراج شود، و از این رو مشکلی است که باید به همه ما مربوط باشد. با توجه به آن، من ادعا می‌کنم که بهترین راه برای پیشرفت در این مشکل، ایجاد چارچوبی برای بحث است که تا حد امکان بسیاری از ما بتوانیم آن را به اشتراک بگذاریم، چارچوبی که تمرکز واضح‌تری بر انواع موضوعاتی که یک حل نهایی بر روی آن‌ها وجود دارد، می‌کند. مشکل بستگی خواهد داشت بقیه پایان نامه به تلاش برای توسعه چنین چارچوبی اختصاص دارد. در فصل دوم، برخی از نظریه‌های اخلاقی، و پاسخ‌های آن‌ها به مسئله مطالبه‌گری را در پرتو یک اصل اساسی که ادعا می‌کنم در هر یک از آنها مشترک است، بررسی می‌کنم: اینکه، در سطحی بنیادی، اخلاق باید همه را در نظر بگیرد، و هر یک از آنها را به یک شکل در نظر بگیرید. من استدلال می‌کنم که معقول‌ترین تفسیر از این اصل، و تفسیری که بهترین امید را برای پیشرفت با مشکل به ما می‌دهد، تفسیری است که از ما می‌خواهد همه را به‌طور مشخص در نقش خود به‌عنوان عامل در نظر بگیریم. ادعا می‌کنم انجام این کار ممکن است دلایل اخلاقی مشروعی برای محدود کردن خواسته‌های اخلاقی به ما ارائه دهد، اما تنها در صورتی که این خواسته‌ها در پرتو آنچه که من مدل تعالی نماینده محور می‌نامم در نظر گرفته شوند. من این ایده و نوع نقشی را که ممکن است در یک نظریه اخلاقی ایفا کند، در فصل سوم بررسی می‌کنم، و استدلال می‌کنم که موضوعات نادیده گرفته شده‌ای را مطرح می‌کند که کاملاً برای پیشرفت با مشکل مهم هستند، مسائلی که در واقع می‌توانیم همه آنها را انجام دهیم. هر نظری که در مورد نظریه اخلاقی داریم، با هم بحث کنیم.
  • تعداد رکورد ها : 1276